شب چله

برداشتی آزاد از آنچه زیست می‌کنیم

سه شنبه ۰۹ بهمن ۰۳

شب چله

یلدا، شبی که در گذشته به آن «شب چله» می‌گفتیم، ریشه در فرهنگ کهن ما دارد. شبی که در میان مردمان این سرزمین، نماد پایان چله‌ بزرگ زمستان بود. همان شبی که با گردهم آمدن خانواده‌ها، قصه‌گویی، حافظ‌خوانی و روشن کردن چراغ امید، گرمای زندگی را در سرمای زمستان زنده نگه می‌داشت. «شب چله» نشانی از همبستگی ما با طبیعت، تاریخ و یکدیگر بود؛ شبی که هنوز هم پیامش ماندگار است:
 
 نور و روشنی بر تاریکی چیره خواهد شد.
 
 
 
یلدا
 
نشان ملی ماست،
شب بیداری ماست،
شب خوشحالی ماست.
بیگانه از یلدا چه می‌داند؟
 
 
آن شب پیغام و تبریک،
آن شب طولانی و تاریک،
آن شب فرهنگ و تاریخ،
آن شب میلاد خورشید.
 
خورشید امید،
خورشید آگاهی،
خورشید آزادی،
خورشید پیروزی.
 
 
پیروزی بر شب‌پرستان،
 
آزادی از شر بداندیشان،
 
 
از شر آنان که:
از روشنایی در هراس‌اند،
از آگاهی و آزادی در هراس‌اند،
از همدلی و هم‌زبانی در هراس‌اند،
از ???? یلدا ???? این نام زیبا، در هراس‌اند.
 
 
بدانند:
 
یلدا پایان شب تار است،
یلدا پایان کار نابکاران است،
یلدا پایان کار شب‌پرستان است.
 
 
با دلی روشن در این یلدا:
بیا تا گل بر افشانیم و می در ساغر اندازیم،
فلک را سقف بشکافیم و طرحی نو دراندازیم،
اگر غم لشگر انگیزد که خون عاشقان ریزد،
من و ساقی به هم سازیم و بنیادش براندازیم.
 
 
یلدا آغاز روشنایی است؛
یلدا آغاز همدلی و هم‌زبانی است؛
یلدا شب جشن و سرور و شادمانی است؛
یلدا شب ساز و آواز و موسیقی است؛
یلدا شب شعر و شوق و رسم جاودانی است.
تا كنون نظري ثبت نشده است
ارسال نظر آزاد است، اما اگر قبلا در مونوبلاگ ثبت نام کرده اید می توانید ابتدا وارد شوید.